-
۱۳ فروردین
یکشنبه 13 فروردینماه سال 1385 15:30
تقدیم به عباس معروفی هی تو که دست می کشی پشت شیشه موهای دختری بنام آیدا گریه هایش را نمی شنوی ؟ دیوار !؟ سال بلوا را گریستم باردار شدم از ابرهای اروپا بوی پیراهن ِ تو بوی تند ِ نمی دانم چرا دوست ات دارم ... با گاز روی لب هایت خودم را میکشم تا نهنگ های اقیانوس ِ ... آرام نمی شود اعتراض کرد ! انگشت هایت را به من می دهی...
-
این اثر را هر سال از نوروز ِ ۸۰ تا کنون یدک می کشم
چهارشنبه 2 فروردینماه سال 1385 18:18
گردا به گرد گرمابه را وجب که میکشی به غسل ماه رجب فکری به جیب ِ گرمابه دار ـ دار که صد سال به این سالها سین به سفره می آورد با تنش که نیم آن را به غسل ِ جنابت جنایت دارد . یا مقلب القلوب ِ والابصار یا مدبر اللیل ِ و النهار یا صدای ساعت و انفجار روبوسی صد سال به این سالها که سفره نداریم نان خشک هم سرباز : پسر ِ بزرگ...
-
۱
سهشنبه 1 فروردینماه سال 1385 12:32
امروز نخستین روز فروردین است . سالی که نکوست از بهارش پیدا ... مدتی در پی سیستم های مختلف بلاگ نویسی بودم تا به BlogSky رسیدم . فکر می کنم این سیستمی است که به آن نیاز داشتم . از این به یعد مطالب را بر این سرور ارسال خواهم نمود . در همین جا سال نو را به تمام ِ ایرانیان تبریک گفته ، سالی سراسر خوشی را برایشان آرزومندم .